معنی فارسی scap

B1

بدل یا پیوست، می‌تواند به ابزاری برای نگه داشتن چیزها اشاره داشته باشد.

A tool or device used to support or hold something in place.

example
معنی(example):

او از یک اسکیپ در برابر دیوار استفاده کرد.

مثال:

He used a scap against the wall.

معنی(example):

ما به یک اسکیپ نیاز داریم تا ورق‌ها را به هم نگه دارد.

مثال:

We need a scap to hold the sheets together.

معنی فارسی کلمه scap

: معنی scap به فارسی

بدل یا پیوست، می‌تواند به ابزاری برای نگه داشتن چیزها اشاره داشته باشد.