معنی فارسی scentful
B2به معنای بوی خوش و دلپذیر که فضای را پر میکند.
Having a pleasant and noticeable smell.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
باغ پر از گلهای خوشبو بود که زنبورهای زیادی را جذب میکرد.
مثال:
The garden was full of scentful flowers attracting numerous bees.
معنی(example):
او عطری خوشبو به تن داشت که در هوا معلق بود.
مثال:
She wore a scentful perfume that lingered in the air.
معنی فارسی کلمه scentful
:
به معنای بوی خوش و دلپذیر که فضای را پر میکند.