معنی فارسی scentless
B1به معنای فاقد بو یا عطر که نمیتواند حس بویایی را تحریک کند.
Having no scent; devoid of fragrance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گل بیبوی آن همچنان در ظاهرش زیبا بود.
مثال:
The scentless flower was still beautiful in its appearance.
معنی(example):
او محصولات بدون بو را به خاطر آلرژیهایش ترجیح میدهد.
مثال:
He prefers scentless products for his allergies.
معنی فارسی کلمه scentless
:
به معنای فاقد بو یا عطر که نمیتواند حس بویایی را تحریک کند.