معنی فارسی sceptreless

B1

بدون عصا یا نشانه سلطنتی؛ اشاره به فقدان قدرت یا حکومت است.

Without a scepter; lacking authority or royal power.

example
معنی(example):

بدون عصا، در نقش جدید خود احساس گم‌شدگی کرد.

مثال:

Without a sceptre, he felt lost in his new role.

معنی(example):

کشور پس از انقلاب بدون سلطنت بود.

مثال:

The country was sceptreless after the revolution.

معنی فارسی کلمه sceptreless

: معنی sceptreless به فارسی

بدون عصا یا نشانه سلطنتی؛ اشاره به فقدان قدرت یا حکومت است.