معنی فارسی schoolbookish
B1مربوط به سبک یا روش کتابهای مدرسهای،که ممکن است خشک و عاری از خلاقیت باشد.
Relating to a style or manner that is overly academic or traditional, often lacking creativity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روشهای کتابمدرسهای او یادگیری را خستهکننده کرده بود.
مثال:
His schoolbookish ways made learning tedious.
معنی(example):
این سخنرانی به خاطر بیش از حد بودن کتابمدرسهای مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The lecture was criticized for being too schoolbookish.
معنی فارسی کلمه schoolbookish
:
مربوط به سبک یا روش کتابهای مدرسهای،که ممکن است خشک و عاری از خلاقیت باشد.