معنی فارسی schoolboyism

B1

ویژگی یا رفتارهای پسرانه، به‌ویژه در بزرگسالان.

A tendency to behave like a schoolboy; immaturity in adults.

example
معنی(example):

نگرش‌های او با نوعی پسرانه‌گری مشخص شده بود.

مثال:

His attitudes were marked by a certain schoolboyism.

معنی(example):

مردم گاهی اوقات رفتار پسرانه را در رفتار بزرگسالان انتقاد می‌کنند.

مثال:

People sometimes criticize schoolboyism in adult behavior.

معنی فارسی کلمه schoolboyism

: معنی schoolboyism به فارسی

ویژگی یا رفتارهای پسرانه، به‌ویژه در بزرگسالان.