معنی فارسی schoolboyish

B1

ویژگی یا رفتارهای مرتبط با پسران مدرسه‌ای، معمولاً شامل معصومیت و شادابی است.

Characteristic of a schoolboy; often implies innocence and youthful enthusiasm.

example
معنی(example):

لبخند پسرانه‌اش او را به یاد روزهای جوانی‌اش انداخت.

مثال:

His schoolboyish smile reminded her of younger days.

معنی(example):

او معصومیتی مانند یک پسر مدرسه‌ای داشت که دلنشین بود.

مثال:

He had a schoolboyish innocence that was charming.

معنی فارسی کلمه schoolboyish

: معنی schoolboyish به فارسی

ویژگی یا رفتارهای مرتبط با پسران مدرسه‌ای، معمولاً شامل معصومیت و شادابی است.