معنی فارسی scoutdom
B1اسکؤت، فعالیتها و فرهنگ مربوط به سازمانهای اسکؤتی که عمدتاً بر روی آموزش جوانان و تشویق به رشد شخصیت آنان تمرکز دارد.
The culture and activities related to scouting, focusing on youth development and character building.
- NOUN
example
معنی(example):
او به دستاوردهایش در حوزه اسکؤت افتخار میکرد.
مثال:
He was proud of his achievements in scoutdom.
معنی(example):
اسکؤت مهارتهای زندگی با ارزشی را به جوانان آموزش میدهد.
مثال:
Scoutdom teaches valuable life skills to young people.
معنی فارسی کلمه scoutdom
:
اسکؤت، فعالیتها و فرهنگ مربوط به سازمانهای اسکؤتی که عمدتاً بر روی آموزش جوانان و تشویق به رشد شخصیت آنان تمرکز دارد.