معنی فارسی scouth
B1اسکؤت، اشاره به فردی دارد که در جریان فعالیتها و برنامههای اسکؤتی مشارکت دارد.
A person engaged in scouting activities, typically a youth member.
- NOUN
example
معنی(example):
اسکؤت به اعضای جوانتر در یادگیری مهارتهای جدید کمک کرد.
مثال:
The scouth helped the younger members learn new skills.
معنی(example):
به عنوان یک اسکؤت، او مسئولیتهایش را به طور جدی گرفت.
مثال:
As a scouth, he took his responsibilities seriously.
معنی فارسی کلمه scouth
:
اسکؤت، اشاره به فردی دارد که در جریان فعالیتها و برنامههای اسکؤتی مشارکت دارد.