معنی فارسی scouthering

B1

اسکؤتر کردن به فرآیند آموزش و رهبری دیگران در فعالیت‌های اسکؤتی اشاره دارد.

The act of guiding and mentoring others in scouting activities.

example
معنی(example):

اسکؤتر کردن به جوانان اسکؤت اعتماد به نفس می‌دهد.

مثال:

Scouthering helps build confidence among young scouts.

معنی(example):

آن‌ها به طور مشترک مشغول اسکؤتر کردن برای آماده‌سازی برای رویداد بودند.

مثال:

They were scouthering together to prepare for the event.

معنی فارسی کلمه scouthering

: معنی scouthering به فارسی

اسکؤتر کردن به فرآیند آموزش و رهبری دیگران در فعالیت‌های اسکؤتی اشاره دارد.