معنی فارسی scoutwatch

B1

نوعی ساعت طراحی شده برای پیشاهنگان که ممکن است شامل ویژگی‌های خاصی برای فعالیت‌های پیشاهنگی باشد.

A type of watch designed for scouts, which may include specific features for scouting activities.

example
معنی(example):

ساعت پیشاهنگی به رهبران کمک می‌کند تا فعالیت‌ها را پیگیری کنند.

مثال:

The scoutwatch will help leaders keep track of activities.

معنی(example):

او در تمام ماجراجویی‌هایشان ساعت پیشاهنگی به دست داشت.

مثال:

He wore a scoutwatch during all their adventures.

معنی فارسی کلمه scoutwatch

: معنی scoutwatch به فارسی

نوعی ساعت طراحی شده برای پیشاهنگان که ممکن است شامل ویژگی‌های خاصی برای فعالیت‌های پیشاهنگی باشد.