معنی فارسی scranch
B1صدای زننده یا خشخش در هنگام خوردن چیزی، معمولاً در مورد خوراکیها.
A crunching or cracking sound, typically produced when something is chewed.
- OTHER
example
معنی(example):
گربه در حین خوردن صدای اسکرانچ کرد.
مثال:
The cat made a scranch sound when it was eating.
معنی(example):
شما صدای اسکرانچ چیپس را وقتی که خورد میکردید، شنیدید.
مثال:
You could hear the scranch of the chips as they crunched.
معنی فارسی کلمه scranch
:
صدای زننده یا خشخش در هنگام خوردن چیزی، معمولاً در مورد خوراکیها.