معنی فارسی scrubbier
B1بیشتر قابل تمیز شدن یا شستن.
More capable of being scrubbed clean.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پاککننده سطح را قابل شستشو میکند.
مثال:
This cleaner makes the surface scrubbier.
معنی(example):
مواد جدید از قبل قابل شستشوتر هستند.
مثال:
The new materials are scrubbier than before.
معنی فارسی کلمه scrubbier
:
بیشتر قابل تمیز شدن یا شستن.