معنی فارسی scrubbiness

B1

زیاد کثیف بودن یا زبر بودن؛ صفتی که سطحی را توصیف می‌کند که دارای کثیفی یا زبری است.

The quality of being scrubby or dirty.

example
معنی(example):

کثیفی و زبری برس‌های قدیمی استفاده از آنها را سخت کرد.

مثال:

The scrubbiness of the old brushes made them hard to use.

معنی(example):

ما کثیفی و زبری لوازم پاک‌کننده را بررسی کردیم.

مثال:

We assessed the scrubbiness of the cleaning supplies.

معنی فارسی کلمه scrubbiness

: معنی scrubbiness به فارسی

زیاد کثیف بودن یا زبر بودن؛ صفتی که سطحی را توصیف می‌کند که دارای کثیفی یا زبری است.