معنی فارسی sealike
B1شبیه به دریا و بخصوص برای توصیف ویژگیهای آب و سطح آن استفاده میشود.
Resembling the sea, often used to describe the characteristics of water and its surface.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب شبیه به دریا بود، صاف و آرام.
مثال:
The water was sealike, smooth and calm.
معنی(example):
سطح دریاچه در آرامی خود شبیه به دریا بود.
مثال:
The surface of the lake was sealike in its stillness.
معنی فارسی کلمه sealike
:
شبیه به دریا و بخصوص برای توصیف ویژگیهای آب و سطح آن استفاده میشود.