معنی فارسی searchment
B1جستجو، به خصوص در مورد پاسخ یا اطلاعات.
The process or result of searching; an inquiry.
- NOUN
example
معنی(example):
جستجوی پاسخها یک تلاش مادامالعمر است.
مثال:
The searchment for answers is a lifelong endeavor.
معنی(example):
در هر جستجو، باید با چالشها روبرو شد.
مثال:
In every searchment, one must face challenges.
معنی فارسی کلمه searchment
:
جستجو، به خصوص در مورد پاسخ یا اطلاعات.
