معنی فارسی searchings

B1

جستجوها، تلاش‌ها برای یافتن یا کشف چیزی.

The act of searching or seeking for something.

example
معنی(example):

آنها در جستجوهای مختلفی برای جمع‌آوری اطلاعات شرکت کردند.

مثال:

They engaged in various searchings to gather information.

معنی(example):

جستجوهای او برای حقیقت او را به مکان‌های زیادی برد.

مثال:

Her searchings for the truth took her to many places.

معنی فارسی کلمه searchings

: معنی searchings به فارسی

جستجوها، تلاش‌ها برای یافتن یا کشف چیزی.