معنی فارسی seaworn

B1

فرسوده یا آسیب‌دیده توسط آب دریا، به خصوص در مورد اجسام و مواد.

Worn down or eroded by the action of seawater.

example
معنی(example):

سنگ‌های دریایی شکل‌های زیبا با الگوهای حکاکی شده توسط امواج داشتند.

مثال:

The seaworn rocks had beautiful patterns carved by the waves.

معنی(example):

قایق پس از سال‌ها در دریا نشانه‌های فرسودگی دریایی را نشان داد.

مثال:

The boat showed signs of being seaworn after many years at sea.

معنی فارسی کلمه seaworn

: معنی seaworn به فارسی

فرسوده یا آسیب‌دیده توسط آب دریا، به خصوص در مورد اجسام و مواد.