معنی فارسی seaworthiness

B2

صلاحیت یک کشتی برای ایستادگی در دریا و ایمنی در شرایط آب و هوایی مختلف.

The condition of a ship to be safe and fit for sailing in the sea.

example
معنی(example):

کاپیتان قبل از حرکت دریا، صلاحیت دریایی کشتی را بررسی کرد.

مثال:

The captain checked the seaworthiness of the ship before setting sail.

معنی(example):

صلاحیت دریایی برای ایمنی تمام مسافران در کشتی بسیار مهم است.

مثال:

Seaworthiness is crucial for the safety of all passengers on board.

معنی فارسی کلمه seaworthiness

: معنی seaworthiness به فارسی

صلاحیت یک کشتی برای ایستادگی در دریا و ایمنی در شرایط آب و هوایی مختلف.