معنی فارسی sectarial

B1

نگرش یا رفتار مربوط به فرقه‌ها یا گروه‌های مذهبی خاصی که می‌تواند باعث جدایی و تعصبات گردد.

Relating to or characterized by sects, often involving division or discrimination.

example
معنی(example):

تقسیم‌بندی فرقه‌ای بین گروه‌ها ارتباط را دشوار کرد.

مثال:

The sectarial divide between the groups made communication difficult.

معنی(example):

باورهای فرقه‌ای او بر تصمیم‌گیری‌هایش تأثیر گذاشت.

مثال:

His sectarial beliefs influenced his decision-making.

معنی فارسی کلمه sectarial

: معنی sectarial به فارسی

نگرش یا رفتار مربوط به فرقه‌ها یا گروه‌های مذهبی خاصی که می‌تواند باعث جدایی و تعصبات گردد.