معنی فارسی sedateness
B1سکون و آرامش، حالتی که در آن احساس عدم تحریک و آرامش وجود دارد.
The state of being sedate; calmness; tranquility.
- NOUN
example
معنی(example):
سکوت اتاق باعث شد همه احساس آرامش کنند.
مثال:
The sedateness of the room made everyone feel calm.
معنی(example):
او از آرامش محیط پیرامونش در حین مدیتیشن قدردانی کرد.
مثال:
She appreciated the sedateness of her surroundings while meditating.
معنی فارسی کلمه sedateness
:
سکون و آرامش، حالتی که در آن احساس عدم تحریک و آرامش وجود دارد.