معنی فارسی seeable
B1قابل دیدن، پدیدهها یا اشیایی که میتوان آنها را مشاهده کرد.
Capable of being seen; visible.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ستارهها در یک شب صاف به وضوح قابل مشاهده هستند.
مثال:
The stars are clearly seeable on a clear night.
معنی(example):
نتایج آزمایش به راحتی قابل مشاهده هستند.
مثال:
The results of the experiment are easily seeable.
معنی فارسی کلمه seeable
:
قابل دیدن، پدیدهها یا اشیایی که میتوان آنها را مشاهده کرد.