معنی فارسی seeableness

B1

قابل دیدن بودن، وضعیتی که در آن چیزی به راحتی قابل مشاهده باشد.

The quality of being able to be seen; visibility.

example
معنی(example):

قابل مشاهده بودن تغییرات رنگ‌ها شگفت‌انگیز بود.

مثال:

The seeableness of the changes in the colors was stunning.

معنی(example):

قابل مشاهده بودن چشم‌انداز گردشگران را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The seeableness of the landscape amazed the tourists.

معنی فارسی کلمه seeableness

: معنی seeableness به فارسی

قابل دیدن بودن، وضعیتی که در آن چیزی به راحتی قابل مشاهده باشد.