معنی فارسی self-doubting

B1

دارای تردید نسبت به خود و قابلیت‌های فردی.

Characterized by a lack of confidence in oneself.

example
معنی(example):

او در مورد مهارت‌هایش به خود شک دارد.

مثال:

He is self-doubting when it comes to his skills.

معنی(example):

داشتن شک به نفس می‌تواند مانع از استفاده از فرصت‌ها شود.

مثال:

Being self-doubting can prevent you from taking opportunities.

معنی فارسی کلمه self-doubting

: معنی self-doubting به فارسی

دارای تردید نسبت به خود و قابلیت‌های فردی.