معنی فارسی self-drive

B2

عزمی قوی و انگیزه برای دستیابی به هدف‌ها بدون وابستگی به دیگران.

The ability to motivate oneself to take action and achieve goals.

example
معنی(example):

جهش خود او به او کمک کرد تا به اهدافش برسد.

مثال:

Her self-drive helped her achieve her goals.

معنی(example):

تحرک خود برای موفقیت در هر زمینه‌ای ضروری است.

مثال:

Self-drive is essential for success in any field.

معنی فارسی کلمه self-drive

: معنی self-drive به فارسی

عزمی قوی و انگیزه برای دستیابی به هدف‌ها بدون وابستگی به دیگران.