معنی فارسی self-driven

B2

فردی که به خود انگیزه می‌دهد و به تنهایی تلاش می‌کند.

Motivated by oneself without external pressure.

example
معنی(example):

او فردی خودمختار است که همواره به دنبال بهبود است.

مثال:

He is a self-driven individual who always seeks improvement.

معنی(example):

افراد خودران معمولا در شغل‌های خود موفق می‌شوند.

مثال:

Self-driven people often succeed in their careers.

معنی فارسی کلمه self-driven

: معنی self-driven به فارسی

فردی که به خود انگیزه می‌دهد و به تنهایی تلاش می‌کند.