معنی فارسی self-loathing

B2

احساس dislike یا نفرت از خود به دلیل ویژگی‌ها یا عملکردهای شخصی.

The feeling of hatred or deep dislike for oneself.

adjective
معنی(adjective):

Loathing oneself.

example
معنی(example):

نفرت او از خود باعث شد که نتواند تعریف و تمجیدها را بپذیرد.

مثال:

Her self-loathing made it difficult for her to accept compliments.

معنی(example):

نفرت از خود می‌تواند به اثرات منفی بر سلامت روان منجر شود.

مثال:

Self-loathing can lead to negative mental health effects.

معنی فارسی کلمه self-loathing

: معنی self-loathing به فارسی

احساس dislike یا نفرت از خود به دلیل ویژگی‌ها یا عملکردهای شخصی.