معنی فارسی self-selection
B1خود انتخابی، فرایند انتخاب اختیاری فرد برای شرکت در یک فعالیت یا مطالعه.
The process where individuals select themselves into a group or study based on their interests.
- noun
noun
معنی(noun):
Selecting oneself for something.
معنی(noun):
Selecting something for oneself.
معنی(noun):
An item selected by oneself.
example
معنی(example):
خود انتخابی در تحقیق مهم است زیرا شرکت‌کنندگان مطالعاتی را که به آن‌ها علاقه دارند انتخاب می‌کنند.
مثال:
Self-selection is important in research as participants choose to join studies that interest them.
معنی(example):
خود انتخابی نامزدها موجب شد تا گروه متنوعی از متقاضیان تشکیل شود.
مثال:
The self-selection of candidates led to a diverse group of applicants.
معنی فارسی کلمه self-selection
:
خود انتخابی، فرایند انتخاب اختیاری فرد برای شرکت در یک فعالیت یا مطالعه.
