معنی فارسی selfsameness

B2

خودسانگی، اشاره به حالت یا کیفیت شبیه بودن به خود، به طوری که هیچ تغییری در هویت یا ویژگی‌های اصلی وجود نداشته باشد.

The quality of being identical to oneself or remaining unchanged.

example
معنی(example):

شباهت خودسانه‌ی دوقلوها باعث شد که از هم تشخیص داده نشوند.

مثال:

The selfsameness of the twins made them hard to tell apart.

معنی(example):

در فلسفه، خودسانگی به مفهوم یکسان بودن با خود اشاره دارد.

مثال:

In philosophy, selfsameness refers to the idea of being identical to oneself.

معنی فارسی کلمه selfsameness

: معنی selfsameness به فارسی

خودسانگی، اشاره به حالت یا کیفیت شبیه بودن به خود، به طوری که هیچ تغییری در هویت یا ویژگی‌های اصلی وجود نداشته باشد.