معنی فارسی semi-skilled

B1

کاری که نیاز به مهارت خاصی دارد اما به اندازه‌ای پیشرفته نیست که نیاز به آموزش تخصصی طولانی داشته باشد.

A worker with some training or experience, but not fully qualified.

adjective
معنی(adjective):

Requiring only minimal levels of training.

مثال:

Semiskilled workers are cheaper than skilled workers but more productive than unskilled drudges.

example
معنی(example):

این شغل نیاز به کارگری نیمه ماهر دارد که بتواند ماشین‌آلات را اداره کند.

مثال:

The job requires a semi-skilled worker who can operate machinery.

معنی(example):

در موقعیت‌های نیمه ماهر، معمولاً آموزش در محل کار ارائه می‌شود.

مثال:

In semi-skilled positions, training is often provided on the job.

معنی فارسی کلمه semi-skilled

: معنی semi-skilled به فارسی

کاری که نیاز به مهارت خاصی دارد اما به اندازه‌ای پیشرفته نیست که نیاز به آموزش تخصصی طولانی داشته باشد.