معنی فارسی semiactively

B1

به روشی نیمه فعال شرکت کردن و درگیر بودن بدون اینکه به طور کامل تسلط داشته باشید.

In a partially active manner; participating without fully taking control.

example
معنی(example):

او به طور نیمه‌فعال در بحث شرکت کرد بدون اینکه بر آن تسلط یابد.

مثال:

He was semiactively involved in the discussion without dominating it.

معنی(example):

آنها به‌طور نیمه‌فعال در پروژه شرکت کردند و در مواقع ضروری بینش‌هایی ارائه دادند.

مثال:

They contributed semiactively to the project, providing insights when necessary.

معنی فارسی کلمه semiactively

: معنی semiactively به فارسی

به روشی نیمه فعال شرکت کردن و درگیر بودن بدون اینکه به طور کامل تسلط داشته باشید.