معنی فارسی semiactiveness

B1

وضعیت یا ویژگی نیمه فعال بودن در جایی که ممکن است درگیر فعالیت‌ها باشید، اما به طور کامل فعال نباشید.

The state of being partially active; engaging in activities without full commitment.

example
معنی(example):

نیمه‌فعال بودن گروه به نظرات مختلف اجازه داد که شنیده شوند.

مثال:

The semiactiveness of the group allowed for different opinions to be heard.

معنی(example):

نیمه‌فعال بودن او در جلسه نشان داد که در حال گوش دادن است، اما به طور کامل درگیر نیست.

مثال:

Her semiactiveness in the meeting showed she was listening, but not fully engaged.

معنی فارسی کلمه semiactiveness

: معنی semiactiveness به فارسی

وضعیت یا ویژگی نیمه فعال بودن در جایی که ممکن است درگیر فعالیت‌ها باشید، اما به طور کامل فعال نباشید.