معنی فارسی semiclinical
B2مطالعات یا نظرات مربوط به محیطهای درمانی که به طور کامل بالینی نیستند.
Studies or opinions related to healthcare settings that are not fully clinical.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مطالعه تأثیرات نیمهبالینی برای شیوههای مراقبت از بیمار داشت.
مثال:
The study had semiclinical implications for patient care practices.
معنی(example):
تحقیقات نیمهبالینی در توسعه درمانهای جدید ضروری است.
مثال:
Semiclinical research is essential in developing new treatments.
معنی فارسی کلمه semiclinical
:
مطالعات یا نظرات مربوط به محیطهای درمانی که به طور کامل بالینی نیستند.