معنی فارسی semiclinically

B2

به‌طور غیرمستقیم و یا در شرایط درمانی نیمه‌بالینی.

In a manner that is not entirely clinical, often involving preliminary assessments.

example
معنی(example):

او بیمار را به‌صورت نیمه‌بالینی پیش از ارزیابی اصلی بررسی کرد.

مثال:

She examined the patient semiclinically before the main assessment.

معنی(example):

نتایج به‌صورت نیمه‌بالینی تجزیه و تحلیل شدند تا بینش‌های بهتری ارائه شوند.

مثال:

The results were analyzed semiclinically to provide better insights.

معنی فارسی کلمه semiclinically

: معنی semiclinically به فارسی

به‌طور غیرمستقیم و یا در شرایط درمانی نیمه‌بالینی.