معنی فارسی semicontradiction
B1پدیدهای که در آن دو بیانیه به طور جزئی با یکدیگر در تضاد هستند، به ویژه در محافل فلسفی.
A situation where two statements are partially contradictory without being completely oppositional.
- OTHER
example
معنی(example):
یک شبه تناقض زمانی اتفاق میافتد که دو جمله به طور جزئی با یکدیگر مخالف هستند.
مثال:
A semicontradiction occurs when two statements partially oppose each other.
معنی(example):
در فلسفه، یک شبه تناقض میتواند منجر به بحثهای جالبی شود.
مثال:
In philosophy, a semicontradiction can lead to interesting discussions.
معنی فارسی کلمه semicontradiction
:
پدیدهای که در آن دو بیانیه به طور جزئی با یکدیگر در تضاد هستند، به ویژه در محافل فلسفی.