معنی فارسی semidependent
B1نیمهوابسته، به حالتی اشاره دارد که فردی به طور جزئی به شخص دیگری برای حمایت یا کمک نیاز دارد.
Partially reliant on someone else for assistance or support.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در یک رابطه نیمهوابسته، یک شریک برای تصمیمگیریهای خاص به شریک دیگر وابسته است.
مثال:
In a semidependent relationship, one partner relies on the other for certain decisions.
معنی(example):
کودک نیمهوابسته است، به کمک نیاز دارد اما همچنین نشانههایی از استقلال نشان میدهد.
مثال:
The child is semidependent, needing help but also showing signs of independence.
معنی فارسی کلمه semidependent
:
نیمهوابسته، به حالتی اشاره دارد که فردی به طور جزئی به شخص دیگری برای حمایت یا کمک نیاز دارد.