معنی فارسی semiexposed
B1نیمهمعرض، به معنای قرار گرفتن در معرض چیزی به صورت ناقص یا نامطلوب.
Partially revealed or exposed to an influence.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تابلو نقاشی به نظر نیمهمعرض نور بود.
مثال:
The painting appeared semiexposed to the light.
معنی(example):
او در طی مکالمه احساس نیمهمعرض کرد.
مثال:
He felt semiexposed during the conversation.
معنی فارسی کلمه semiexposed
:
نیمهمعرض، به معنای قرار گرفتن در معرض چیزی به صورت ناقص یا نامطلوب.