معنی فارسی semilogical
B1مرتبط با استدلالی که برخی اصول منطقی در آن وجود دارد اما کامل نیست.
Describing an argument or reasoning that has some logical elements but is not fully sound.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
استدلال او نیمه منطقی بود و به فرضیههای جزئی معتبر تکیه داشت.
مثال:
Her argument was semilogical, relying on partially valid premises.
معنی(example):
یک رویکرد نیمه منطقی میتواند به سوءتفاهمها در بحثهای پیچیده منجر شود.
مثال:
A semilogical approach can lead to misunderstandings in complex discussions.
معنی فارسی کلمه semilogical
:
مرتبط با استدلالی که برخی اصول منطقی در آن وجود دارد اما کامل نیست.