معنی فارسی semimobile
B1نیمهمتحرک، به چیزی گفته میشود که به طور نسبی قابلیت جابجایی دارد.
Partly mobile, capable of some movement but not fully portable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستگاه نیمهمتحرک به کاربران اجازه میدهد تا به صورت انعطافپذیر تعامل کنند.
مثال:
The semimobile device allowed users to interact flexibly.
معنی(example):
او یک ایستگاه کاری نیمهمتحرک دارد که میتواند به سادگی جابجا کند.
مثال:
He has a semimobile workstation that he can easily move.
معنی فارسی کلمه semimobile
:
نیمهمتحرک، به چیزی گفته میشود که به طور نسبی قابلیت جابجایی دارد.