معنی فارسی semimoderate
B1نیمهمتعادل، به حالتی اشاره دارد که بین حد افراط و تفریط قرار دارد.
Having an average degree of moderation, not extreme in any direction.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب و هوا نیمهمتعادل است، نه خیلی گرم و نه خیلی سرد.
مثال:
The weather is semimoderate, not too hot or too cold.
معنی(example):
او رژیم غذایی نیمهمتعادل را دنبال کرد و بین لذت و محدودیت تعادل برقرار کرد.
مثال:
She followed a semimoderate diet, balancing indulgence and restriction.
معنی فارسی کلمه semimoderate
:
نیمهمتعادل، به حالتی اشاره دارد که بین حد افراط و تفریط قرار دارد.