معنی فارسی semiphenomenally

B2

نیمه‌پدیده‌وار؛ به‌صورت جزئی پدیده‌ای را نمایان می‌سازد یا به طرز شگفت‌انگیزی در عمل ظاهر می‌شود.

In a manner that is partially phenomenal; exhibiting a quality of being remarkable in some way.

example
معنی(example):

رقاص نیمه‌پدیده‌وار حرکت کرد، هماهنگی را با لطافت ترکیب کرد.

مثال:

The dancer moved semiphenomenally, blending grace with subtlety.

معنی(example):

پروژه نیمه‌پدیده‌وار به پایان رسید و فراتر از انتظارات اولیه بود.

مثال:

The project was completed semiphenomenally, surpassing initial expectations.

معنی فارسی کلمه semiphenomenally

: معنی semiphenomenally به فارسی

نیمه‌پدیده‌وار؛ به‌صورت جزئی پدیده‌ای را نمایان می‌سازد یا به طرز شگفت‌انگیزی در عمل ظاهر می‌شود.