معنی فارسی semiquartile

B2

معیاری که به دسته‌بندی داده‌ها کمک می‌کند و می‌تواند در تحلیل توزیع استفاده شود.

A statistical measurement related to the quartile range of a dataset.

example
معنی(example):

دامنه نیمه‌ربع محاسبه شد تا توزیع داده‌ها بهتر درک شود.

مثال:

The semiquartile range was calculated to better understand the data distribution.

معنی(example):

استفاده از معیار نیمه‌ربع در شناسایی داده‌های پرت در مجموعه داده‌ها کمک می‌کند.

مثال:

Using the semiquartile metric helps in identifying outliers in the dataset.

معنی فارسی کلمه semiquartile

: معنی semiquartile به فارسی

معیاری که به دسته‌بندی داده‌ها کمک می‌کند و می‌تواند در تحلیل توزیع استفاده شود.