معنی فارسی semiquietist
B2فردی که به فلسفه نیمهسکوتی اعتقاد دارد و از هر دو جنبه سکوت و بیان حمایت میکند.
A person who supports a philosophy of moderate quietism emphasizing both expression and silence.
- NOUN
example
معنی(example):
او خود را یک نیمهسکوتی معرفی کرد و به ارزش هر دو، سکوت و بیان، تاکید داشت.
مثال:
He identified as a semiquietist, valuing both silence and expression.
معنی(example):
رویکرد نیمهسکوتی اجازه میدهد تا در بحثها به طور معناداری مشارکت کرد.
مثال:
The semiquietist approach allows for thoughtful participation in discussions.
معنی فارسی کلمه semiquietist
:
فردی که به فلسفه نیمهسکوتی اعتقاد دارد و از هر دو جنبه سکوت و بیان حمایت میکند.