معنی فارسی semisection
B1نیمهبری، برشی که به طور کامل نبوده و تنها بخشی از یک کل را نشان میدهد.
A division or cut that is not complete; only part of a whole.
- NOUN
example
معنی(example):
نیمهبری از کیک کمی ناهماهنگ بود.
مثال:
The semisection of the cake was slightly uneven.
معنی(example):
او نیمهبری از گزارش برای تحلیل آسانتر ایجاد کرد.
مثال:
She made a semisection of the report for easier analysis.
معنی فارسی کلمه semisection
:
نیمهبری، برشی که به طور کامل نبوده و تنها بخشی از یک کل را نشان میدهد.