معنی فارسی semisimious
B1نیمهمعنیدار، به حالتی اطلاق میشود که مفهومی نابالغ یا ناقص دارد اما قابلیتهایی برای توسعه و شکلگیری دارد.
Of an idea or expression, having a partially meaningful quality but lacking full clarity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبک هنرمند نیمهمعنیدار بود و به طور خلاقانه تکنیکهای مختلف را ترکیب میکرد.
مثال:
The artist's style was semisimious, blending different techniques creatively.
معنی(example):
افکار او نیمهمعنیدار بودند و به طور کامل شکل نگرفته بودند اما پتانسیل داشتند.
مثال:
His thoughts were semisimious, not fully formed but with potential.
معنی فارسی کلمه semisimious
:
نیمهمعنیدار، به حالتی اطلاق میشود که مفهومی نابالغ یا ناقص دارد اما قابلیتهایی برای توسعه و شکلگیری دارد.