معنی فارسی semispontaneousness
B1نیمهخودجوشی به وضعیت یا کیفیتی اشاره دارد که در آن عناصر برنامهریزی و بداههنوازی ترکیب شدهاند.
The quality of being semispontaneous; involving both planned and spontaneous elements.
- NOUN
example
معنی(example):
نیمهخودجوشی اجرا آن را منحصر به فرد و به یادماندنی کرد.
مثال:
The semispontaneousness of the performance made it unique and memorable.
معنی(example):
نیمهخودجوشی او در گفتگو اغلب به بحثهای جذابی منجر میشد.
مثال:
Her semispontaneousness in conversation often led to fascinating discussions.
معنی فارسی کلمه semispontaneousness
:
نیمهخودجوشی به وضعیت یا کیفیتی اشاره دارد که در آن عناصر برنامهریزی و بداههنوازی ترکیب شدهاند.