معنی فارسی semispontaneous
B1نیمهخودجوش به حالتی اطلاق میشود که در آن تصمیم یا اقدام با کمی برنامهریزی و کمی خودجوشی گرفته میشود.
Partly spontaneous; involving a mixture of planned and unplanned action.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تصمیم نیمهخودجوش او برای سفر همه را شگفتزده کرد.
مثال:
Her semispontaneous decision to travel surprised everyone.
معنی(example):
رویداد نیمهخودجوش به طور غیرمنتظرهای مردم را گرد هم آورد.
مثال:
The semispontaneous event brought people together unexpectedly.
معنی فارسی کلمه semispontaneous
:
نیمهخودجوش به حالتی اطلاق میشود که در آن تصمیم یا اقدام با کمی برنامهریزی و کمی خودجوشی گرفته میشود.