معنی فارسی semispontaneously
B1به طور نیمهخودجوش به معنای انجام کاری با ترکیبی از برنامهریزی و بداههنوازی است.
In a manner that is partly spontaneous; combining planned and unplanned elements.
- ADVERB
example
معنی(example):
موسیقیدانان به صورت نیمهخودجوش نواختند و ملودیهای تمرینشده را با بداههنوازی ترکیب کردند.
مثال:
The musicians played semispontaneously, blending rehearsed melodies with improvisation.
معنی(example):
ایدهها در حین جلسه طوفان فکری به طور نیمهخودجوش جاری شدند.
مثال:
Ideas flowed semispontaneously during the brainstorming session.
معنی فارسی کلمه semispontaneously
:
به طور نیمهخودجوش به معنای انجام کاری با ترکیبی از برنامهریزی و بداههنوازی است.