معنی فارسی sensical

B1

منطقی، با معقولیت و عقلانیت برخوردار.

Having meaning or sense; reasonable.

example
معنی(example):

استدلال او روشن و منطقی بود.

مثال:

Her argument was clear and sensical.

معنی(example):

ذخیره کردن برای آینده منطقی به نظر می‌رسد.

مثال:

It makes sensical to save for the future.

معنی فارسی کلمه sensical

: معنی sensical به فارسی

منطقی، با معقولیت و عقلانیت برخوردار.