معنی فارسی sentinellike
B2مانند یک نگهبان، به صورت مراقب و آماده برای عمل، به خصوص در شرایط تهدید.
Resembling a sentinel; vigilant and watchful.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در درب، مثل یک نگهبان ایستاده بود و به دنبال هرگونه فعالیت غیرمعمول بود.
مثال:
He stood sentinellike at the door, watching for any unusual activity.
معنی(example):
نحوه نشستن او مانند یک نگهبان بود در حالی که برای ارائه آماده میشد.
مثال:
Her posture was sentinellike as she prepared for the presentation.
معنی فارسی کلمه sentinellike
:
مانند یک نگهبان، به صورت مراقب و آماده برای عمل، به خصوص در شرایط تهدید.